ولایت و بصیرت

فرق شخص بصیر با بی بصیر چیست؟؟؟ 4

پنجشنبه, ۲ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۴۴ ب.ظ

تجاهل مانعی بر بصیرت
 

أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ
آیا مردم را به نیکى (و ایمان به پیامبرى که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت مى‏کنید، اما خودتان را فراموش مى‏نمایید با اینکه شما کتاب (آسمانى) را مى‏خوانید! آیا نمى‏اندیشید؟ (60) در این آیه شریف به نوعی تذکر داده می شود به گروهی که خود را به تجاهل زده اندآفتاب را می ببینند ولی باز هم انکار می کنند ترکیبات واژه جهل در قرآن کریم به کار رفته است مانند :
الجاهل: بقره273 یحسبهم الجاهل.الجاهلیناعراف199 و أعرض عن الجاهلین هود46 أن تکون من الجاهلین یوسف89 ـ 33 وأکن من الجاهلین .
عده ای جهل را نقطه مقابل حلم می د انند که ازجمله آنان ایگناتسگلدزیهر (1921 ـ 1850م) خاورشناس معروف مجارستانی است
شاکله اصلی فرهنگ جاهلیت و روح اندیشه حاکم بر آن از کبر و غرور و اظهار بی نیازی نشأت می گیرد . در آیه 273 سوره بقره جاهل به عنوان فردی بی اطلاع و ناآگاه درباب موضوعخود ذکر گردیده است؛ در اینجا کلمه جاهل، نقطه مقابل عاقل است که جاهل با فعلیحسَبُ می پندارد به قضاوت درباره امور می پردازد.در آیه 199 از سوره اعرافو أعرض عن الجاهلین اعراض دوری از جاهلان را قرآن دستور می دهد چرا که جاهلان با سوسه های شیطانی خود انسان را از صراط مستقیم دور می نمایند.

تفکر عاملی بر بصیرت
 

در آیاتی از قرآن حکیم امر به تفکر شده است . این تفکر منشاء بصیرت است. ودر اصل این طور می شود نتیجه گرفت که افرادی که بدون تفکر عملی را انجام می دهند بدون شک به بی راه می روند. این تفکر است که منجر به بصیرت می شود .. کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیات لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ.(61).
در آیا زیادی از قرآن کریم امر بر تفکر آمد .
با تفکر کار آدم شـــد درست
بی تفکر کار شـــد مشکل نخست
کی شودبی فکر درختی بارور
این چنین نخل کجا یابی که رُست

عدم توجه به قرآن مانع بصیرت
 

آیه 89 سوره نحل(16): وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الکِتابَ تِبْیانا لِکُلِّ شَیٍ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً... قرآن را بهترین عامل بصیرت می داند : و ما بر تو این قرآن عظیم را فرستادیم تا حقیقت هر چیزی را روشن کند. هدایت و رحمت است. د راین آیه شریف نکاتی که حائز اهمیت است: 1ـ قرآن روشن گر است به این معنی که شک و تردید را ازمیان بر می دارد.2ـ جامع است برای هر مطالبی چه دنیوی و چه اخروی. چه مادی و چه معنوی.3ـ عامل هدایت است. برای کسانی که خواهان هدایت هستند. 4ـ رحمت است از سوی پرودگار چرا که اگر لطف ربانی نباشد هدایت و بصیرتی اتفاق نمی افتد. نکته قابل تأمل اینجاست که ما از قرآن دوریم . اگر به قرآن روی آوریم آن زمان است که تاریکی های عالم تبدیل به روشنائی می شود.
از موانع دیگر قرآنی می توان به گزینشی عمل کردن و اینگونه ایمان داشتن است . قرآن کریم در این مورد می فر ماید : اَفَتُؤمِنوُنَ بِبَعْضِ الکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ2. آیا به قسمت های از کتاب خدا ایمان می آورید و قسمت های دیگر آن را انکار می کنید. نکته اینکه . مگر نه به بیان خود قرآن رطبٍ و لایابسٍ الا فی الکتاب المبین .هیچ خشک تری نیست مگر در کتاب آشکار . چگونه است که عده ای. آنچه به سود آنان است بر می گزیند .ولی آنچه به ضرر آنان است نادیده می گیرند. به قول معروف .
تو کلوا وشربوا گوش کن
ولاتسرفوا را فراموش کن.
این عاملی است برای عدم بصیرت. که دوای آن این است که باید به طور جامع باشیم نه تک بعدی . آنچه در قرآن است حق است . نه بعض. مانع دیگر برای بصیرت عدم شناخت نسبت به نیازهای انسانها و به مقتضای ظرفیّتهای زمانها و مکانها. کلام قرآن : وَ اِنْ شَی‏ءٍ اِلاّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ اِلاّ بِقَدَرٍ مَعْلوُمٍ هیچ چیزی نیست مگر اینکه خزاین آن نزد ما می‏باشد و آن را نازل نمی‏کنیم مگر به اندازه معلوم (لازم) و متناسب با نیازهایِ مخلوقات(62). این شناخت و بصیرت قرآنی است که سبب می گرد مردان الهی در همه حال متوسل به لطف و رحمت خدا باشند چرا که می دانند که در نزد خدا خزائن الهی است که به اندازه ی همه ی عالم است. به همین سبب دست به فتنه و آشوب و زیاده خواهی نمی زنند ولی بر عکس کسانی که توجهی به این امور ندارند در همه احوال زیاده خواهی هایشان عامل فتنه است. اگر روزی به این بصیرت برسند بی گمان فتنه ای به پا نخواهد شد.

طوق بندگی شیطان مانعی برای بصیرت
 

در این باره چند سوال مطرح است :آیا شیطان وسوسه گر، مسئول اصلى بدبختیهاى ما ست؟ آیا اوست که بى اختیار ما را به پرتگاهها مى کشاند؟ و به دره هاى گناه و آلودگى مى افکند؟ یا این که ما هستیم که او را به خانه دل دعوت مى کنیم؟ قرآن می فرماید:
اِنَّ عِبادِىَ لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ إلاّ مَنِ إتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوِینَ تو هرگز بر بندگان من سلطه ندارى، سلطه تو تنها بر گمراهانى است که از تو پیروى مى کنند (63)
یعنى تا زمینه هاى قبلى قبول پیروى شیطان در کار نباشد کارى از دست شیطان ساخته نیست. همین معنى با صراحت بیشترى در آیه دیگر آمده است: إِنَّمَا سُلْطانَهَ عَلَى الَّذِیْنَ یَتَوَّلَوْنَهُ . شیطان فقط بر کسانى سلطه دارد که ولایت او را پذیرفته، و طوق بندگى اش را بر گردن نهاده اند(64)
قلب ما حرم امن خداست. و شیطان را به این حرم راهى نیست. إِنَّ الَّذِیْنَ اِتَّقُوا اِذا مَسَّهُمْ طائِفُ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوافَإِذاهُمْ مُبْصِرُونْ (65)اهل تقوا را اگرشیطان وسوسه وخیالی به دل رسدهمان دم خدا رابه یاد می آورند و همان لحظه بینائی پیدا می کنند .در این آیه راه جستن ازدام شیطان را تقوا و یاد خدا ذکر می کند.
خواهی که رهی ز کید شیطا ن
تقوا به عمل نما نمایان
چون بنده شوی به علم ابلیس
بی شک نرسی به علم انسان
قسم دروغ مانعی بر بصیرت
وَلَا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ مَهِینٍ(القلم10)
و از کسی که بسیار سوگند یاد می‌کند و پست است اطاعت مکن
شهید مطری می فرماید :کلمه‏ «حلاف‏» یعنى پر سوگند خور، کلمه ‏«مهین‏» با همدیگر تلازم دارند. برای اینک تا انسان مهین یعنى پست(نباشد زیاد قسم نمى‏خورد. ) این مردم پر سوگند خور پست‏ در واقع یعنى هر جا مردمى را دیدید که پر سوگند مى‏خورند این را دلیل پستى آنها بدانید. اگر به راست هم پر سوگند بخورند پست‏اند تا چه رسد که به دروغ پر سوگند بخورند. (66)
همین سوگند دروغ است که مانع دید کلی می گردد. انسان را به بی راه می کشاند وتصور می کند که شخص راست می گوید در حالی که با قسم اورا اغفال کرده است.توجه به این مورد باعث بصیرت در بسیاری از کار ها می گردد. به این معنی که زود گول سوگند را نخوریم بلکه واقعیات را ببینیم.
سوگند اگرچه هست بسیار
با دیده نگر نشو چودلـــدار
دل در قســم دروغ بستن
کی گشته دلیل عقل و بیـدار

شک مانعی برای بصیرت
 

در بسیاری از آیات قران کریم به این سخن اشاره شده است. که بعضی هم خطاب به خود پیامبر مکرم اسلام است . اگر چه خود پیامبر اصل بصیرت بود و لی براری هشدار و انذار دیگران خدا پیامبر رانیز مورد خطاب قرار می دهد. در قرآن خطاب به پیامبر می خوانیم: فَإِن کُنتَ فِى شَکٍّ مِّمَّآ أَنْزَلْنَآ إِلَیْکَ فَسْئَلِ الَّذِینَ یَقْرَءُونَ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکَ، لَقَدْ جَآءَکَ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ (67) اگر در آنچه بر تو نازل کردیم شک دارى، از آن کسانى که کتاب آسمانى پیش از تو را مى‏خوانند بپرس. یقیناً حقّ از سوى پروردگارت به سوى تو آمده است پس از شک آوران مباش .در هر حال نمی توان با شک زندگی کرد. راه جستن از این مانع ورسیدن به حقیقت تلاش و کار برای رسیدن به آن است. یکی از راههای که در این آیه شریف اشاره شده است . سوال کردن است که عاملی برای بصیرت است. البته برای کسانی که خواهان آگاهی باشند. چه بسا افرادی که خورشید را نیز انکار می کنند. البته که اینگونه افراد به بیان قرآن قلب مریضی دارند و نمی خواهند حقیقت را ببینند. بنابراین:
دائما درشک و تردیند این نامردمان
شک شان انــــدر زمین و آسمان
ماه می بینندو انکارش بــــــه شب
روز روشن را کننــد تاریک از آن
جانشان آمیخته با صـــــــد مرض
روزآخرهم ندارند یک ایمنی مهربان

هجرت نکردن
 

یکی عوملی که مانع بر بصیرت آدمی است. عدم مهاجرت است قران کریم می فرماید :
«و من یهاجر فی سبیل الله یجد فی الارض مرغماً کثیراً وسعة؛کسی که در راه خدا هجرت کند، جاهای امن فراوان و گسترده‌ای در زمین می‌یابد».(68)

عدم احاطه علمی
 

قرآن کریم در این مورد می فرماید چون علم ندارند انکار می کنند . یعنی اگر علمشان به کمال برسد بدون شک انکار نمی کنند . بل کذّبوا بما لم یحیطوا بعلمه؛این منکران انکار چیزی را می‌کنند که علمشان به او احاطه نیافته (69)

گذشت زمان و تغییرات چهره مانع شناخت و بصیرت .
 

قران کریم در این مورد برادران یوسف را مثال می زند. ودر مقابل صاحب شناخت و بصیرت را می آورد که عمل وی بر اساس شناخت است. آنان را شناخت ولی آنان او را نشناختند ، و جاء اخوة یوسف فدخلو علیه فعرفهم و هم له منکرون؛.(70)

نتیجه گیری از بحث:
 

سپاس خدای را که توفیق داد از دریای بیکران قرآن جرعه ای بنوشم . همان طور که در اول بحث گفتم
موانع بر بصیرت هست بسیار
سخن گفتن در این باره چه دشوار.
در آیات قرآن عوامل و موانع بصیرت به اشکال مختلف بیان شده است . که تحقیق بسیار جامعی را می طلبد . چرا که با بصیرت است که جامعه می تواند تنفس راحتی داشته باشد. در قرآن کریم . انواع امثال به کار برده شده که درس عبرتی برای بصیرت است . بنابر سوالی که مطرح کردم .عواملی چون همنشینی با نیکان . انس با قرآن . سیر و سفر در زمین . خوردن مال حلال. دوری از لجاجت .و کسب علم ودانش و......را عوامل کسب بصیرت می نامد . و در مقابل عواملی چون . نفاق. لجاجت . جهل .همنشینی با شیطان و...... را موانع بصیرت می نامد. که در جدول ابتدای بحث آورده ام

پیشنهادات:
 

1ـ موانع و عوامل بصیرتدر کتب درسی آورده شود تا دانش آموزان از همان ابتدا با بصیرت بار آیند.
2ـ برنامه سازان صدا و سیما این دانشگاه همگانی بر نامه هائی طراحی کنند که به نوعی آموزش بصیرت یابی باشد .
3ـ دست اندر کاران فرهنگی کشور توجه خاصی به این موضوع مبذل داشته و در مساجد و محافل این مطالب را گوش زد کنند . بخصوص در نماز پر صلابت جمعه.
4ـ نویسندگان ادبا و شعراء این موضوع را مد نظر قرار داده و تا سر حد امکان به خلق اثر در این مورد به پردازند. چراکه دلنشینی مطلبی هنری به تندی نصب العین می گردد.
5ـ هنرمندان با خلق آثار هنری در این مورد می توانند یار بصیرت یابی مردم باشند

پی نوشت ها :
 

1-عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ص 72.
2-لسان العرب ابن منظور ج2 ص418
3- سوره غافر44
4- سوره یوسف108
5- سوره اعراف203
6- سوره اعراف 195
7- سوره اعراف198
8- سوره اعراف198
9- سوره اعراف198
10- سوره آل عمران13
11- سوره انفال42
12- سوره انفال42
13- سوره اسرا36
14- سوره نسا141
15- سوره فصلت آیه 41-42
16- سوره آیه 20 مزمل
17- سوره آیه 24 محمد
18- سوره رعد آیه 28
19- سوره نور آیه 37
20- سوره آل عمران 186
21- سوره انبیاء،آیه 30
22- سوره یوسف، آیه 51
23- سوره کافرون، آیه 6
24- سوره سوره یونس، آیه 39
25- سوره یوسف، آیه 58
26- آیه 203 سوره مبارکه اعراف
27- سوره 157 اعراف
28- سوره اسراء 9
29- سوره مجادله، 11
30- سوره زمر، 9
31- سوره نحل، 43.
32- سوره نحل، 12.
33- سوره جاثیه، 13.
34- سوره انبیاء، 67
35- سوره یس، 62.
36- سوره نحل: 78
37- سوره نور آیه ۴۴
38- سوره ق آیات ۷ و ۸
39- سوره قصص آیه ۴۳
40- سوره اعراف آیه ۲۰۳و جاثیه آیه ۲۰
41- سوره اعراف آیه ۲۰۳
42- سوره ص، آیات۴۵ و ۴۶
43- سوره آل عمران آیه ۱۳ و حشر آیه۲
44- سوره المائدة 30
45- سوره یوسف 12
46- سوره 24و25نازعات
47- سوره آل عمران 137
48- سوره ق 6
49- سوره الملک 19
50- سوره سجده 27
51- سوره انبیاء 7
52- سوره یوسف 28
53- حسن التحقیق ج 10ص 167
54- مفردات ص736
55- ترجمه المیزان ج 4 ص 379
56- سوره مائده104
57- سوره نحل‏22
58- سوره أنعام‏99
59- سوره بقره206
60- سوره بقره44
61- سوره بقره، 219
62- سوره حجر آیه 21
63- سوره حجر، آیه 42
64- سوره نحل، آیه 100
65- سوره اعراف، آیه 201
66- آشنایی با قرآن، ج 8
67- سوره یونس آیه 94
68-سوره نساء، آیه 100
69-سوره یونس، آیه 39
70-سوره یوسف آیه 58
 

منابع:
1ـ قرآن کریم
2ـ دکتر محمد معین، فرهنگ فارسى، ج 1، ص 546.
3ـ مکارم شیرازی، جامعه سالم در پرتو اخلاق
4ـ آشنایی با قرآن، ج8 شهید مطهری
5ـ . مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه ونشر کتاب، 1360
6ـ مفردات فی غریب القرآن راغب اصفهانی ، تحقیق: صفوان عدنان داودی، دار العلم الدار الشامیة، دمشق بیروت، 1412ق
7ـ طباطبائی(علامه)، سیّد محمد حسین؛ ترجمه المیزان، سیّد محمد باقر موسوی همدانی، قم،دفترانتشارت اسلامی جامعۀ مدرسین، 1374
8ـ تفسیر نمونه . آیت الله مکارم شیرازی.
9ـ قصه های قرآنی. مصطفی زمانی
10ـ المعجم المفرس . محمد فؤاد تاباقی
11ـ لغت نامه مرحوم دهخدا.
12ـ هزار موضوع هزار آیه. جواد محدثی
13ـ مکالمات قرآنی

  • حسن صیادی

تجاهل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی