ولایت و بصیرت

فرق شخص بصیر با بی بصیر چیست؟؟؟ 3

پنجشنبه, ۲ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۴۲ ب.ظ

بصیرت و شکرگذاری
 

بصیرت بود نعمتی باخــــــــــرد
که گرصد کنی شکر هم می سزد
خدا داده گوش و دو دیـــــده عزیز
که با دل کنی شکر نعمت تمیز
بصیرت نعمتى است که باید براى آن شکرگذارى کنیم همانطور که قرآن کریم مى فرماید: وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ(36) خداوند براى شما گوش و چشم و دل قرار داد شاید سپاسگزار باشید.
همین چشم ودل گوش داده خدا
که شاید کنی شکر ای با صفا
تاکید مقام معظم رهبری بر پیدا کردن بصیرت و تحصیل آن با سوره ی محمد صلی الله علیه و آله:
چه خوش گفت
آن رهبر با خرد
بصیرت به تحصیل آیت محمد سزد
به خود قدرت درک معنا دهید
بصیــــرت به کارو به علمی رسید
سوره ى محمد (ص) و راههای بصیرت دینى آیات این سوره مبارک درس بصیرت است از جمله 1ـ ایمان و عمل صالح همراه با اخلاص: 2- استوارى در دین با یارى کردن دین و پیامبر الهى.3- مسافرت در زمین و عبرت گرفتن از عاقبت پیشینیان. 4- کار کردن بر اساس حجت و برهان الهى و متکى بر عقل و شرع: 5- فرمان‏پذیرى و سخنى نیک 6- صله ى ارحام و همنشینى با آنها 7- تدبر و اندیشه در قرآن کریم: أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها8- ضعف و سستى نورزیدن و (دشمن را) به آشتى دعوت نکردن. 9- ایمان و تقوى: 10- انفاق در راه خداوند.

راه نیل به مقام بصیرت : 1
 

ـ بازسازی و اصلاح نفس خویش 2ـ مجاهده با هوای نفس 3ـ توبه که اولین گام برای رسیدن به بصیرت است. 4ـ ذکر خدا حضرت علی (ع) می فرماید: مَن ذکر الله استبصر هرکسی یاد خدا باشد ، بینائی و بصیرت یابد. 5ـ همنشینی با علما.خدا حضرت علی (ع) می فرماید :جاور العلماء تستبصر با دانایان بنشین تا آگاهی یابی .6ـ خردوزی : اول اندیشه وانگی گفتار . بدون تحقیق چیزی را نپذیرفتن 7ـ آینده نگری . به کار گیری فکر در مورد آینده و فرجام کار 8ـ زهد: دوری از دنیا به شکل معقول باعث بصیرت می شود . 9ـ ارتباط باخدا .انس با قرآن . معرفت به خدا .توسل به ائمه (ع) دعا و مناجات .هم در بصیرت دخیل هستند . اهل یقین تسبیح همه موجودات را می شنوند . یسبح لله ما فی السموات و ما فی الارض .
کلا لو تعلمون علم القین لترون الجیحیم ، ثم لترونها عین الیقین. اگر با بصر نمی توان حقایق را دید با بصیرت دل می تواندید. بی باوران عالم با چشم دل ببینند. آثار خلقت دوست درکوی ماندگاران.
چشم بصیرت باطن پرفروغ دارد . این گناهان هستند . که پرده ظلمت بر حقایق می افکنند

عوامل ایجاد بصیرت
 

ابزارهای شناختی در اختیار بشر است، که می تواند با آنان به بصیرت برسد. عوامل دیگری وجود دارد که می تواند به تحقق بصیرت و روشن دلی و شناخت حقایق از دل رخدادها وفتنه ها و امور عادی جهان کمک کند. از جمله این عوامل می توان به 1ـ آیات خداوندی در زمین و آسمان ونیز در درون و بیرون آدمی اشاره کرد. به این معنا که آیات آفاقی و انفسی چنان زیاداست که هر کسی با بهره گیری از یک و یا چند تا از آن ها می توان به بصیرت دست یابد.در قرآن کریم آیات سور :ذاریات آیات ۲۰ و ۲۱ و ق آیات ۶ تا ۸ .سجده آیه ۲۷ وق آیات ۷ و ۸، گردش شب و روز (37) گسترش زمین و قرار گرفتن کوه های بلند(38) 2ـ خداوند تورات (39) و نیز قرآن (40) را مایه بصیرت برمیشمرده است
همـه ازآن رب است ای عزیزان
بیندیشید در آفاق حق تا روز میزان
زمین و آسمان و ابـــر و باران
ز لطف حق بود چـون مشک ریزان
3ـ در آیه ۲۱۰ سوره اعراف ازتقوا وپرهیزگاری به عنوان یکی از عوامل روشنایی ضمیر و روشندلی بشر یاد می کند 4ـ ایمان(41) 5ـ تفکر و اندیشه، 6ـ آخرت اندیشی 7ـ دنیاگریزی (42). 8 ـامدادهای غیبی الهی درمواقع حساس چون جهاد (43) 8ـ رخدادهای حساس تاریخی و فتنه ها، 9ـ معجزات الهی .خداوند در آیات ۱۰۱ و۱۰۲معجزات نه گانه حضرت موسی(ع) را مایه بصیرت می شمارد. درحالی که دراین معجزاتبرخی موارد وجود داشت که به حوادث و رخدادهای طبیعی شباهت داشت. خداوند در آیه ۵۹ سوره اسراء اعطای ناقه به صالح را که به صورتمعجزه اتفاق افتاد و حیوان از دل کوه بیرون آمد، به عنوان عامل بصیرت معرفی می کند؛زیرا کسانی که این معجزه را دیدند می توانستند به بینش صحیح درباره خداوند و قدرتاو و پیامبری حضرت صالح دست یابند.
بشر نیک به نگر به لطف خدا
تفکر نما تا شــود با دلی آشنا
چنین است گفتار قـــرآن نکو
بود معجره راه حـــــق رهنما
بصیرت به ایمان وامــداد حق
گریزی زدنیا شــــوی با صفا

اسباب بصیرت در قرآن:
 

الف: رخدادهای تاریخی.
ب: فتنه ها.
در باره انبیا (ع) معجره به نوعی بصیرت است. که در قرآن کریم در موارد بسیار به آن اشاره شده است
وقتی که قابیل هابیل را به قتل رساند، او را رها ساخت و و حیران ماند و. از جمله:
نمى‏دانست با آن، چه کند. خداوند دو کلاغ را چنین مأموریت داد که یکى از آنها دیگرىرا بکشد و با منقار و پاهایش چاله‏اى براى آن بکند و سپس او را در آن چاله افکنَد. هنگامى که قابیل ملاحظه کرد، آن کلاغ چگونه کلاغ دیگر را مدفون ساخت، دلش به رحمآمد و دوست نداشت عاطفه‏اى کمتر از آن داشته باشد، از این رو برادرش را در زیر خاکنهان ساخت، حیرت زده و غمگین و پشیمان از کرده خویش با خود گفت: آیا شایسته است کهمن عاطفه و مهرى کمتر از این کلاغ داشته باشم
این سخن را خداوند سبحان این گونه بیان فرموده است
فَبَعَثَ اللّهُ غُرَاباً یَبْحَثُ فِی الأَرْضِ لِیُرِیَهُ کَیْفَ یُوَارِیسَوْءةَ أَخِیهِ قَالَ یَا وَیْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هَـذَاالْغُرَابِ فَأُوَارِیَ سَوْءةَ أَخِی فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِین (44)
پس از آن خداوند کریم زاغی را ( کلاغ) فرستاد( که کلاغی دیگری راکشته بود) تا زمین بکاود و به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را دفن کند.( هنگامی کهدید که آن زاغ چگونه زاغ که کند پنهان کرد) قابیل گفت: وای بر من آیا من نمیتوانممثل این کلاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم؟
درمورد قوم صالح مسئله شتر . میزان بصیرت بستگی به میزان اشراف ما به مسائل دارد.
سوره مبارک کهف در آیات 9تا 26 گروهی از جوانان را مثال می زند که با فکر ی نافذ و فطرتی سلیم بتحقیق در مورد جهان و موجودات آن پرداختند تا افکارشان بنور توحید روشن گردید و روحشان آسایش و اطمینانی خاص بدست آورد.

عبرت عوامل بصیرت:
 

عبرت گیری از تجربه ها گذشتگان؛ از جمله آیاتی که در این مورد است: الف. )لقد کان فی قصصهم عبرةٌ لاولی الألباب...(45)؛ به راستی در سرگذشت آنان، برای خردمندان عبرتی است... ب. )فأخذه الله نکال الأخرة والأولی . إنّ فی ذلک لعبرة لمن یخشی(؛ و خدا (هم) او را به کیفر دنیا و آخرت گرفتار کرد. در حقیقت، برای هر کس که (از خدا) بترسد، در این (ماجرا) عبرتی است.(46) قد خلت من قبلکم فسیروا سنن فی الأرض فانظروا کیف کان عاقبة المکذبین(؛ قطعاً پیش از شما سنت هایی بوده و سپری شده است. پس، در زمین بگردید و بنگرید که فرجام تکذیب کنندگان چگونه بوده است؟(47) آیات دیگر: اعراف، 176 ؛ هود، 10 ؛ یوسف، 3 ؛ حج، 46 ؛ عنکبوت، 20 ؛ محمد9، 10 ؛ بقره، 258 ؛ فجر، 7 ـ 6 ؛ فیل، 1.أفلم ینظروا إلی السمآﺀ فوقهم کیف بنیناها و زیّناها ومالها من فروج مگر به آسمان بالای سرشان ننگریسته اند که چگونه آن را ساخته و زینتش داده ایم و برای آن هیچ گونه شکافتگی نیست.(48)نیز می فرماید: أولم یروا إلی الطیر فوقهم صافّات ویقبضن ما یمسکهن إلاّ الرحمان إنه بکلّ شیء بصیر. آیا در بالای سرشان به پرندگان ننگریسته اند( که گاه) بال می گسترند و (گاه)بال می زنند؟ جز خدای رحمان آن ها را نگاه می دارد، او به هر چیزی بیناست.(49) و )أولم یروا أنا نسوق المآﺀ إلی الأرض الجرز فنخرج به زرعاً تأکل منه أنعامهم و أنفسهم أفلا یبصرون؛ آیا ننگریسته اند که ما باران را به سوی زمین بایر می-رانیم، و به وسیله ی آن کشته ای را بر می آوریم که دام هایشان و خودشان از آن می خورند؟ مگر نمی بینند؟(50)فراتر از این برخی آیات با صراحت فرمان بر پرسش و سؤال نموده و از آن به عنوان یکی از عوامل اصلی یادگیری و موجب شکوفایی عقل یاد کرده است؛ )... فسئلوا أهل الذکر إن کنتم لاتعلمون ... پس اگرنمی دانید، از پژوهندگان کتاب های آسمانی جویا شوید.(51)وَسْئل القریة التی کنا فیها.. ؛ و از مردم شهری که در آن بودیم ... جویا شو...(52)آیات دیگری همچون: اعراف، 185 ؛ غاشیه، 20 ـ 17 ؛ روم، 50 ؛ طارق، 6 ـ 5 ؛ عبس، 28 ـ 24 ؛ شعراﺀ، 7 ؛ فصلت، 53 ؛ ذاریات، 21 ـ 20 ؛ نحل، 78 ؛ یوسف، 109 ؛ روم، 9 ؛ غافر، 6 ؛ یس، 77
بنگرید ای اهل عالم هرچه هست
آیتی از حــــــــــق بود زیبا پرست
عبرتی از دیگـــران تا ره شود
سوی ایزد خـــــوش رسد اهل الست

موانع بصیرت کدامند؟
 

غفلت انسان در دنیا، مانع بصیرت نسبت به حقایق آخرتى است: آیه 22 سوره مبارکه ق
(به او خطاب می‌شود) تو از این صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم و امروز چشمت کاملا تیزبین است!
بسی غفلت است مانع دیــد ما
قیامت چه گردد خطاب از خدا
که بنگر کنون با نگاهی درست
که غافل بُود در جهان بی دعا
کفر درآیه‌ 7 سوره‌ی‌ 2 (بقره): خَتَمَ اللَّهُ عَلى' قُلُوبِهِم و عَلى سَمعِهِم؛ و عَلى' اَبصارِهِم غِشاوَةٌ؛
چرا خدا مهر بر دلها و گوش و چشمها نهاده ؟ جز اینک آنان به بیان قرآن کافرند. با این حساب می توان گفت که یکی از دلیل عدم بصیرت کفراست.
بود کفر مانع به دیدار دل
اگر دیده گردد به حق متصل
بیند دل خاک را بـا یقین
کند کیما با نظر سنگ و گل
نفاق و منافق بودن ما نعی برای بصیرت.قرآن می فرماید: منافقین کسانی هستند که متظاهر به اسلامند ولی در قلبشان و در عمق روحشان مسلماننیستند، مردمی هستند دو چهره: یک چهره شان چهرهمسلمانی و چهره دیگرشان چهره کفر است. قـرآن نشانه هاى دقیق و زنده اى براى آنها درسوره بقره ،آیات 20-8، بیان مى کند ، نـخستمى گوید: بعضى از مردم هستند که مى گویند به خدا و روز قـیامت ایمان آورده ایم درحالى که ایمان ندارند.منالناس من یقول آمناباللّه و بالیوم الا خر و ماهم بمؤمنین؛ بقره8. نفاق در واقع یکنوعبیمارى است و در آیه 10 مى گوید: در دلهاى آنها بیمارى خاصى استفى قلوبهم مرض خداوندهم بر بیمارى آنها مى افزایدفزادهم اللّه مرضاو ازآنجا که سرمایه اصلى منافقان دروغ است، تا بتوانند تناقضها را که درزندگیشاندیده مى شود با آن توجیه کنند، بنابراین براى آنها عذاب درد ناک است.لهم عذاب الیم بما کانوایکذبون. در این زمینه در آیات دیگری هم مباحثی را قرآن کریم ذکر می کند.
نفاق است مانع که بینــی گوهر
منافق به عالم بود مایه ی دردسر
مریض است فرموده قرآن بدان
از ایــن قوم باید کنی جان حضر
نفاق شناسی گامی در راستای افزایش بصیرت است. چرا که آنان نور های کذائی هستند.که خود را خورشیدمی نامند درحالی که اصلی را به نحوی پنهان می دارند. بنابراین باید با بینشی قوی به مبارزه با نفاق رفت . وپرده از روی مکر آنان برداشت.

لجا جت مانعی بربصیرت
 

لجاجت بود مانع بر دید دل
اگر چه که ببیند یقین اصل گِل
ولیکن نباشد به بارور یقین
چنین است افکار وی مضمحل
لجاجت درلغت، به معنای پافشاری در انجام کاری که، مخالف میل طرف مقابل باشد(53) و در اصطلاح، به اصرار ورزیدن در کاری همراه با عناد که، از انجام آن نهی شده، گفته می شود(54)
لجالت با جهالت متفاوت است جهالت، ناشی از عوامل چون (طغیان هوای نفس) است.ممکن است فردمتوجه زشتی اعمال سابق خود شود و از اعمال خود پشیمان گردد؛ در حالی که، لجاجت از روی عناد وتکبر بوده و از بد ذاتی، ناشی می -گردد .به شخص لجوج ندامت فورى دست نمى‏دهد.مگرآنکه، خدا بخواهد او را هدایت کند.(55)
لجاجت در قرآن یکی از پلیدترین صفاتی است که با اصرار ورزیدن بر سخنان و عقاید باطل ،منجر به تکذیب انبیاء، آیات الهی و حتّی قتل انبیای الهی می-گردد. این صفت ناشی از عواملی چون . الف: تقلید کورکورانه وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى‏ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ(56) و هنگامى که به آنها گفته شود به سوى آنچه خدا نازل کرده، و به سوى پیامبر بیایید مى‏گویند: آنچه از پدران خود یافته‏ایم، ما را بس است . ب: تکبّر و إستکبار: فَالَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُونَ(57) امّا کسانى که به آخرت ایمان نمى‏آورند، دلهایشان (حق را) انکار مى‏کند و مستکبرند. وزمانی که به این رویه باشند این گونه افراد: ا ز درک آیات الهی محرومند: از جمله قرآن می فرماید:
وَ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراکِباً و... إِنَّ فِی ذلِکُمْ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُون(58)اوست خدایى که از آسمان باران فرستاد و بدان باران هرگونه نباتى را رویانیدیم، و از آن نبات ساقه‏اى سبز و از آن دانه‏هایى بر یکدیگر چیده‏... که در آن، نشانه‏هایى (از عظمت خدا) براى افراد با ایمان است. آیات الهی را انکار می کنند: فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلا .. ..آنان که ایمان آورده‏اند، مى‏دانند که آن، حقیقتى است از طرف پروردگارشان و اما آنها که راه کفر را پیموده‏اند، (این موضوع را بهانه کرده) مى‏گویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟... با توصیه به تقوا بیشتر گناه می کنند: وَ إِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ ...(59)
و هنگامى که به آنها گفته شود: «از خدا بترسید!» (لجاجت آنان بیشترمى‏شود)، وآنها را به گناه مى‏کشاند.
همین است که در هر زمانی اینگونه افراد لجوج بوده و فقط حرف خود را حجت می دانند. در حالی که قرآن آنان را به بصیرت می خواند و آنان غافلند

  • حسن صیادی

شکر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی