مفهوم بصیرت
مفهوم اصطلاحی بصیرت
همانگونه که گفته شد بصیرت به درک و فهمی برتر از دیدن با چشم ظاهر گفته میشود و در قرآن نیز به معنایی متفاوتتر به کار رفته است. بصیرت بیشتر در عرف جامعه ما، به بینش سیاسی در تشخیص جبهههای حق و باطل گفته میشود، اما با تأمل بیشتر درمییابیم که این موضوع معانی لطیف و برتر از این محدوده را در خود جای داده است. تعریف بصیرت، بر اساس انواع آن چنین است:
الف) بصیرت عقلی
استفاده کامل و درست از عقل برای فهم مسائل، به تشخیص تناقضات گفتارها، تناقضات بین گفتار و رفتار فرد یا گروهی، مطالعه دقیق گذشته آنان، تطبیق شعارها و ادعاهای افراد با نوشتارها و اعمال گذشته آنان و امثال آن گفته میشود.
ب) بصیرت قلبی یا باطنی
انسان بر اثر تقوا، عبادت و مراقبه، به قوه ادراک روحی بالاتری دست مییابد که در نتیجه آن میتواند باطن افراد، و باطن مسائل و کلامها را دریابد یا دست کم به نورانیت یا ظلمانی بودن اجمالی آنها پی ببرد. قرآن میفرماید: «إِنْ تَتّقُوا اللّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانًاً؛ اگر از خدا پروا دارید، برای شما [نیروی تشخیص] حق از باطل قرار میدهد.» (انفال: 29) این قدرت درک که از آن با نامهای مختلفی مثل چشم بصیرت، چشم برزخی، چشم باطن، الهام، حدس قلبی، علم لدّنی یاد میشود، مراتب و انواع زیادی دارد و قدرت و مراتب چشم باطن و درکهای درونی با هم فرق دارند.
در صورت استفاده درست از این موهبت الهی که در سایه تقوا پدید میآید، انسان از مهلکههای دنیایی و اخروی زیادی حفظ میشود. به طور خلاصه میتوان به کاربرد چشم بصیرت قلبی چنین اشاره کرد:
تشخیص حرام و حلال و محفوظ ماندن از آثار پر دردسر حرامخواری، تشخیص ظلمت و نورانیت افراد به طور اجمالی یا تفصیلی، حدس زدن اتفاقات پیش رو به اندازه لطافت و نورانیت درون، محفوظ ماندن از انحرافات مختلف، تشخیص دوست از دشمن و حق از باطل به طور یقینی نه در حد احتمال یا گمان عقلی. این نیرو حتی از انحراف و به گناه افتادن بعضی افراد جلوگیری میکند. گاهی اوقات این نیروی الهامبخش باعث میشود فرد قدرت انجام گناه و احساس لازم برای گناه را از دست بدهد و در صورت پیش آمدن کار خیر، نه تنها متوجه انجام کار خیر میشود، بلکه با جذبهای قوی به انجام آن کشیده میشود. گاهی نیز با خوابهای هشداردهنده یا مکاشفات عرفانی، به گونهای از مطلبی ترسانده میشود که به کلی از آن متنفر میگردد. سرانجام اینکه فرد تحت ولایت ویژه و سرپرستی الهی قرار میگیرد؛ زیرا خداوند اولیای خود را تحت سرپرستی خود قرار میدهد: «اللّهُ وَلِیّ الّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظّلُماتِ إِلَی النّورِ؛ خداوند سرور کسانی است که ایمان آوردهاند. آنان را از تاریکیها به سوی روشنایی به در میبرد». (بقره: 275)
در مجموع، زندگی با نور الهام و بصیرت باطنی و قلبی، بسیار راحتتر، پاکتر و کمخطرتر از زندگی با بصیرت عقلی است. عقل، مثل عصا در دست نابینا، خطر را نشان میدهد و راه را مینمایاند، اما دل، مثل چشم افقهای دور را با همه رنگها و جزئیات نشان میدهد.
ج) بصیرت علمی
بصیرت علمی، کمکی برای بصیرت عقلی و قلبی است. اگر کسی عالم به قرآن، روایات و علوم سیاسی و اجتماعی باشد، میتواند بسیار سریع و عمیق مسائل را بررسی کند و ریشهها را به دست آورد. چنین فردی خاستگاه فتنه را خوب میشناسد و ریشه خطاهای گوناگون را میداند و در نتیجه این بینش راه نجات را در هنگام سختیها میداند. بنابراین، کمتر دچار فتنه میشود. اگر عاقل یا عارف مشعل بصیرت علمی را در دست داشته باشد، در رتبه رهبری قرار میگیرد. تهذیب، علم را از انحراف حفظ و علم، تهذیب را کمک میکند. بنابراین، عالمِ عارف همیشه مشعلدار هدایت و منجی مردم در همه فتنههای دنیوی و اخروی، سیاسی و فرهنگی، فردی و اجتماعی خواهد بود.
3. به هم تنیدگی انواع بصیرتها
برخی افراد علاقه دارند در مسائل اجتماعی و سیاسی زود نتیجه بگیرند و سراغ آیات و روایات بروند تا راه بصیرت سیاسی و اجتماعی را میانبر و کوتاه نشان دهند و با عمل به آن، به سرعت بصیرت سیاسی ـ اجتماعی پیدا کنند. مجموعه معارف اسلامی این کار را درست نمیداند؛ زیرا این معارف به همه ابعاد وجود انسان توجه دارد و به اصلاح زیربنایی و کلی انسان میپردازد. بنابراین، بصیرت در نگاه مجموعه معارف اسلامی، قابل تفکیک از هم نیست. باید بصیرت قلبی و ایمانی با بصیرت سیاسی و اجتماعی همراه باشد و نمیتوان بصیرت دینی و قلبی نداشت، اما بصیرت سیاسی یافت! پس در تحلیل و یافتن عوامل بصیرت، اگر کسی سراغ عوامل بصیرت سیاسی برود و از بصیرت قلبی غافل باشد؛ نتیجه نخواهد گرفت.
در معارف دینی، انسان بصیر کسی است که اول قلب و اساس وجودش نورانی است، آنگاه نگرش و فهم او دارای بصیرت است. رسول خدا صلی الله علیه و آله به مردی که حقیقت ایمان را دریافته بود فرمود: «عَبدُ نوَّر الله قَلبَهُ اَبصَرْتَ فَاثبُت؛ بندهای است که خدا دلش را نورانی فرموده، بصیرت یافتی، ثابت باش».1
پس باید به تقویت بصیرت در انواع آن توجه داشته باشیم تا آثار آن در عرصه سیاسی آشکار شود. در فرهنگ اسلامی این ایمان مؤمن است که با نور الهی مینگرد و درست تشخیص میدهد. همانگونه که حضرت زهرا علیها السلام فرمود: «اَلمؤمِنُ یَنظُر بِنورِ اللهِ؛ مؤمن با نور الهی مینگرد.»2 تا ایمان نباشد، نور الهی نخواهد بود و تا نور الهی نباشد، نگرش درست و بابصیرت شکل نخواهد گرفت. ازاینرو، در این مجموعه، به همه عوامل بصیرت توجه خواهیم کرد که در معارف اسلامی از آن یاد شده است