دلنوشتهای برای رئیس جمهور؛
حاشیههای کممهری به چهرهها و فعالان قرآنی
از اینجا شروع کنیم، جامعه قرآنی که خود را خادم به قرآن میداند و بهحق فرزندان شایستهای را به اجتماع تقدیم کرده است که هر یک افتخار این نظام و انقلاباند اکنون نیازمند توجهاند، درددلها بسیار است و مجال اندک چه بنویسم و از کجا آغاز کنم بماند، از حاشیههای بیمهری به فعالین و چهرههای قرآنی بسیار گفته شده اما درد اینجاست که کسی نیست تا گوش فرادهد به این بیمهری، از اینجا بگویم که اینقدر کم لطفی شده که اگر به کسی بگویی که در عرصه قرآن قدم برداشتهای با نگاهی سرد تو را بدرقه میکند تا آنجا که شوق نگاهت به اهداف و آرمانها رو به خاموشی رود و این بدرقه جامعه نسبت به قرآنینان است.
گفتهایم دردهایمان را اما تنها مخاطبمان را تنی چند از همدردهای خود دیدهایم، کسی تا بحال پای دردهای دل ما نبوده است یا اگر بوده به خوبی نشنیده، ما گوش شنوا میخواهیم که بشنود آن هم با دقت، همگام میخواهیم که در مسیرمان قدم بردارد و چشمانی که همسو با ما به افقهای قرآنی بنگرد ما میخواهیم که بشنوند و ببینند و همگام باشند.
بسیار گفتهایم از بودجههایی که محقق نشده، بیمهای که سامان نیافته و بسیار گفتهایم از خواستهایی که بحق بوده و به ناحق بدان عمل نشده با این اوصاف شوقمان به قرآن اندکی کم نمیشود آیا کسی هست این شوق را بفهمد همگام میخواهیم تا بداند راه آمده را به آسانی نیامدهایم اما رمقی نیست برای ماندن نمونهاش بیمهای ساده که با مشارکت صندوق اعتباری هنر صورت میگرفت اما همان هم قطع شد و هنوز هیچ نهاد یا مجموعهای مسئولیت آن را برعهده نگرفته است.
چه بگویم از آزمونهای سراسری که نزدیک به دو دهه با حضور علاقمندان به قرآن در دو نوبت در سال انجام میشد و به یکباره به یک نوبت تقلیل یافت.
از کجای دردهای قرآنیان بگویم از نمایشگاه بینالمللی قرآن که به عنوان بزرگترین رویداد قرآنی کشور از آن یاد میشود که آن هم دستخوش تغییرات بسیار شد تا جایی که تلاش برای کمرنگ جلوه دادن نقش مردم و جایگاه آنان در برپایی نمایشگاه شد.
به جایی رسیدهایم که مسئولیت بخش نهادهای مردمی به دولت واگذار میشود آن هم در بخش فعالیتهای قرآنی؟ این سؤال من است که خود نیز پاسخی روشن برای این سؤال دارم، مگر نه اینکه با استناد به بند ۴۴ قانون اساسی که دولتهای جمهوری اسلامی موظفاند بخشی از امور خود را به بخش خصوصی و مجموعههای مردمی واگذاری و در واقع برون سپاری کنند که هم خود را سبک و پویا نموده و هم بخش خصوصی را حمایت کنند، اما در حوزه فعالیتهای قرآنی این برون سپاری و واگذاری و در نهایت اعتماد به بخش خصوصی نه تنها رخ نداده بلکه اموری که در دست مردم بوده نیز به تدریج درحال واسپاری به بخش دولتی هستند؟
چه بگویم از دردهای این جامعه از پا افتاده، آیا خواستهای آنان چیزی ورای دیگر اقشار این اجتماع است که به گوش نمیرسد.
مشکلات جامعه قرآنی را با کم رنگ شدن نقش موسسات و حوزه مردمی ادامه میدهیم که دیگر توان این پایگاههای مردمی را گرفته، موسساتی که اگر درست از ظرفیتهایشان استفاده شود در سطح ملی که هیچ در سطح بینالمللی هم میتوانند نقش آفرینی کنند.
چه بگویم که اهالی قرآن دیگر نمیتوانند حتی مشکلات خود را به گوش مسئولین برسانند، مثالش نشست با رئیس جمهور که این قشر حتی نمایندهای ندارد که مانند دیگر اقشار جامعه صدایش را به گوش برساند آیا این اهالی قرآنی از جنس خود این مردم نیستند؟، اگر بخواهم ادامه دهم میترسم دیگر گوشی برای شنیدن نداشته باشم که مشکلات فراوان و مجال اندک.
اما درحاشیه ماندن و کم رنگ جلوه دادن فعالیتهای قرآنی چه درد را درمان میکند مگر همین چهرهها نیستند که با تربیت جوانان مؤمن ولایق دین خود را به این انقلاب و کشور ادا میکنند آن هم به عشق قرآن. دردها بسیار است اما آیا درمانی برای این دردها وجود دارد اگر هست نسخهای بدهید که دارویی برای این تن رنجور جامعه قرآنی بیابیم که بیش از این جایی برای درد کشیدن این تن رنجور نیست.
جامعه قرآنی خود را خادم به قرآن میداند و به حق فرزندان شایستهای را تربیت و به جامعه تحویل میدهد که هریک از افتخارات نظام و انقلاب اسلامی هستند. این را بدانیم قرآن مسیر هدایت است و اهمیت توجه و ترویج آن در جامعه همواره مورد تأکید بوده است، آیه ۵۳ سوره زمر «قُلْ یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» نیز انسانها را دعوت میکند که از رحمت خداوند مأیوس نشوند.
بهناز لیلیان
- ۹۵/۰۴/۲۷